مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

عشق من و بابایی

بیست و سه ماهگی عشقم

سلام یاسمینم.بیست و سه ماهگیت مبارک.عشقم ماشالله سه چهار کلمه ای حرف میزنی.همه چی رو تکرار میکنی.هی ازم میپرسم بابا جون چکار میکنه و .... دونه دونه ازم میپرسی.وقتی داداش و ابجی رو دعوا کنم زود میگی نیندی یعنی چکار کرد تازگیا میری صندل میاری میشژنی روبرمون هی حرف میزنی الکی میخندی.هرجا بریم گریه میکنی که بریم خونه بابا جون.هی میگی من بابایی رو دوست با دختر خاله یه خورده باهم دعوا دارین عسل نازم همه ی وجودم مهربونترین دختر دنیا نمیدونم چرا وقتی میخوام از تو بنویسم بغض میکنم.خیلی خیلی مظلوم و مهربون و منطقی هستی.دلم برات میره.برا خواهر کوچولوت مادری میکنی.هرچی برمیداری یاسمین میخواد ازت بگیره منم یاسمینو دعوا میکنم زود دلت میسوزه میدی بهش...
7 دی 1400
1